تــــــــــــرنم یک تــــــــــــــرانه
خـــداحافظ نگــو وقتی هنوز درگیر چشماتم خــداحافظ نگــو وقتی تــو هر جا باشی همراتم تـــو اون گرمای خورشیدی که میری رو به خاموشی نمی دونی چقدر سخته شب سرد فراموشی شبی که کوله بارت رو میون گـریـه مـیبستی یه احساسی به من مـیگفت هنوزم عاشقـــم هستی خـــداحافظ نگــو وقتـی هنوز درگیر چشماتم خـــداحافظ نگــو وقتـی تــو هر جا باشی همراتم چـــرا حالت پریشونه چــرا مایوس و دلسردی خــداحافظ نگــو وقتـی هنوزم میشه بــرگردی تــو یادت رفته اون روزا یکی تنــها کست مـی شد خــداحافظ که مـی گفتـی دلا دلواپست می شد
نظرات شما عزیزان:
خــداحافظ نگــو.......
Sara |